فیلنامه ی چرا قالیباف را دوست دارم
سرخسی ها
سیاسی اجتماعی مذهبی. فرهنگی

 

یک فیلمنامه کوتاه ( چرا باید محمدباقر قالیباف را دوست داشت)

یا حق

نخلهای سر جدا یادش بخیر         آه بسیجی ها خدا یادش بخیر

نوشته ای به سبک فیلمنامه از جنس صداقت

عنوان فیلمنامه ( چرا باید محمدباقر قالیباف را دوست داشت)

سکانس یک روز خارجی (شلمچه)


دم دمای صبح است خورشید هنوز بالا نیامده است.

رزمنده ها پس از برگشتن از قتلگاه (نهر خین) هستند،خسته،ناتوان،تشنه،گرسنه،زخم خورده،با بوی خون و خاک و باروت بر تن،صورتها سیاه از دود آتش و انفجار صبح چهارم دیماه 1365 است.

جنازه ها در جزیره بوارین و ماهی،هنوز بر خاک مانده است و مجروحین درآنسوی اروند ناله می زنند اخمها در هم همه نالان، کسی یا چیزی را عامل این ناکامی میدانند،وازهمه مهمتر داغ برادر دیدن(تاوان این خون تا قیامت ماند بر ما)

و من بعنوان فرمانده گروهان غواص ، عصبانی و نالان رفتم سنگر فرماندهی تا داد بزنم که دیشب چه بلایی سر بچه ها آمد!

و اما دیدن برق آرامش و صلابت در چشمان فرماندهان،برادر باقر،برادر هادی سعادتی و حاج حسین موسوی هم خشم و فریاد را تبدیل کرد به ............ درست نمی دانم چه شد؟؟

خیلی با خودم کلنجار میرم که چی میشه که آدم اینطوری میشه؟هیچوقت ندیدم اینان گلایه داشته باشند از زمین و زمان بنالند،همه را مقصر بدانند جز خود،بخدا قسم هیچوقت نشد که فرماندهان جنگ و فرمانده لشگر پنج نصر خراسان،برادر باقر،از کسی شکایت کند،حتی آنروز صبح که برادرش حسن با ما آمد به اروند ولی برنگشت......

خداوکیلی نمیخوام شعار بدم،یک چیز خیلی واضحه،اگر آدم با خودش صداقت داشته باشد و باور داشته باشد حرفهایی رو که می زنه حتما به این می رسه که:

و من یتوکل الله فَهُوَحَسبَه....

و باقر قالیباف چنین است.

 

 

سکانس دو روز خارجی ( مقر فرماندهی نیروی انتظامی )

 

فرمانده نیروی انتظامی باشی و القابی همانند: حضرتعالی ، جنابعالی و دهها لقب چاپلوسانه دیگر همراهت باشد و چپ و راست هم بهت احترام نظامی بگذارند و خودخواهی سراغت نیاید خیلی حرفه و میشه استکبار فردی....
بعضی معاونین دکتر قالیباف رو ببین،ماشاالله از خودش در سردار شدن و دکتر شدن جلو زدند..میگی نه؟
معاونت ..... شهرداری  رو نگاه کن !

و اما دلیل این حرفم : در مقر فرماندهی نیروی انتظامی یک فوج سرتیپ و سرهنگ و سرگرد بدنبال فرمانده نیروی انتظامی روان بودند، و من اما با پای لنگان دنبال ایشان ، هرچه سعی کردم نتوانستم بهشون برسم...

صدا زدم: (( آقای قالیباف ))

برادر باقر ایستاد،پشت سرش را نگاه کرد ،من را دید بطرف من آمد و سلام و علیکی ..... همین،تا جلوی درب ساختمان مرا همراهی کرد و رفت.

نه اشتباه نشود،کار مهمی نکرده؟!

کار مهم را بعضی ها می کنند که یادشان می رود کی بودند و حالا شدند فرمانده و وزیر و وکیل و نماینده مردم.......!

یادشون نرفته.....

شرط بندی می کنم ... با همین معاونین ایشون ، نه اصلا با یک رده پایین ترشون میشه با یکروز وقت گذاشتن ملاقاتشون کرد و باهاشون حرف زد.. بی خیال حرف ...

جواب سلامتون را در حال گذر و دیدار اتفاقی میدن؟که اگر هم بدن یا رای می خوان یا با تکبر...

 

سکانس سه روز داخلی ( ساختمان شهرداری)

ساعت 5 صبح است آقای شهردار وارد ساختمان می شود ، این کار هرروز اوست ، هنوز هیچکدام از کارکنان شهرداری تهران نتوانسته اند حتی برای یک روز هم که شده از شهردار تهران زودتر سر کار بیایند...

 

سکانس چهار روز خارجی (شهر تهران)

خداوکیلی این سکانس هم توضیح می خواد؟خودتون نمی بینید در این چند سال تهران چقدر تغییر کرده؟؟؟!

 

سکانس پنج شب داخلی

تصویر اینترنت از لوگوی روزنامه ( ایران)

پت و مت در حال نوشتن بر صفحه ای با لوگوی روزنامه ....

پت می نویسد:

- بودجه 1700 میلیاردی شهرداری تهران

مت پاک کن را بر میدارد خط نوشته شده را پاک می کند آن دو با لبخند به هم نگاه می کنند .

تصویر مت که می نویسد : چک میلیاردی در جیب قالیباف

تصویر هردو که خوشحال و راضی می خنند !!!!؟؟؟؟

راستی در خبر اختلاس سه هزار میلیاردی و اختلاس بزرگ بیمه ایران!

کسی یادش می آید تیتر روزنامه ایران چه بود؟؟؟

 

و اما سکانس پایانی ؟!

در این وانفسای غلبه فرهنگ تحجر وعقب ماندگی برعقل و جابه جا شدن واژه ی "صداقت" با "سیاسیت" و آدمیانی با هاله های نور و تملق و چاپلوسی در قالب فرهنگ رشد مسئولیتی و شنیدن جملات عجیب و غریبی همچون :

به نام خدا ، به نام مقام معظم رهبری و بنام رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی ایران.

تنها چیزی که برادر باقر قالیباف را ، تنها،نه... که هر خدمتگذار به انقلاب و شهداء را زمین گیر و بیچاره می کند،دلخوش بودن به تملق گرایی و گزافه گویی اطرافیان هست و بس...

چرا که مقدم استکبار فردی ،خودخواهی،توهم خودبینی .... همین چاپلوسی اطرافیان هست.

برادر قالیباف بترس و بر حذر باش از هرآنکه در حضورتو،تورا حمد و ثنا و تمجید کند.......

و شاید بدون آنکه حتی بخواهی ( تلقین ات) می کنند ...که حضرتعالی چنین هستی و چنان؟!

از سرنوشت بعضی مسئولین نسبتا محترم درس بگیر....

 

ما رند و خراباتی و دیوانه و مستیم       پوشیده چه گوییم همینیم که هستیم

 

..


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 20 بهمن 1391برچسب:قالیباف را بهتر بشناسیم, :: 2:41 :: نويسنده : ذوالفقاری

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان سرخسی های هوادار قالیباف و آدرس sarakhsghalibaf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 164
بازدید دیروز : 80
بازدید هفته : 518
بازدید ماه : 515
بازدید کل : 56143
تعداد مطالب : 383
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1